نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید(438) 

ســوره 2 : بقـــره  ( مدنی ـ 286 آیه دارد ـ جزء اول ـ صفحه 1 )

( قسمت چهـل و نهــم) 

محجــوب آخــرت

 

 

 ( جزء دوم صفحه 23 )

بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــمِ

148 ـوَ لِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیهَا فَاسْتَبِقُواْ الْخَیْرَاتِ أَیْنَمَا تَکُونُواْ یَأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعًا إِنَّ اللّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

هر گروهی را سوئی است که روی فرا بدان می نهند ، پس شما در نیکی کردن شتاب کنید ، و بر یک دیگر پیشی گیرید ، هرجا باشید خداوند به شما می رسد و همه را از آن جای بیاورد ، که خداون بر هر چیزی توانا است.

 

نوشته اند که خلق را پنج قبله است :

عرش ، کرسی ، بیت المعمور ،

بیت المقدس ،کعبه بیت الله در مسجد الحرام،

عرش قبله حاملان است ،

کرسی قبله کروبیـــــــان ،

بیت المعمور  قبله روحانیان ،

بیت المقدس قبله پیغمبران ،

و کعبـــــه قبله مؤمنان است .

 

عرش از نـــــور است ،

کــــرسی از زر است ،

بیت المعمور از یــاقـــوت ،

بیت المقــدس از مـــــرمـــــر ،

و کعبـــــه از سنــــــگ !

 

این تعبیرات اشارت است که :

اگر بنده مؤمن نتواند به عرش آید و طواف کند ،

یا به کرسی شود و زیــارت کند ،

یا به بیت المعمور  رود و عبــادت کند ،

یا به بیت المقدس رسد و خدمت کند ،

باری بتواند که اندر شبانه روزی پنج بار

به این سنـگ روی آرَد ،

که قبله مؤمنان است ،

تا ثــــــــواب آن همــــه بیابد !

گویند این آیت اشارت است به این امر که :

هر گروهی روی از  مـــــا  برتافتند ،

و با دیگــــــــران الفت گرفتند ،

و برای خـــــود دلارامی ساختند ،

و به دوستی پسندیدند ،

شما که جوانمردان طریقت  و  سالکان راه شریعـــت  اید ،

و دعـــــوی دوستــــی مــــــا دارید ،

دیده خود را از آن چه جز ماست فرو بندید !

اگرچه همه فــــردوس بـــــرین باشد !

تا پیــــرو شـریعــت محمّــــد باشید ،

و حق اقتــدا به آن مهتـــــر عالم بگذارید ،

که او  مهتـــــر پیغمبران بــــود ،

و چشم از همه کائنات برگرفت ،

و جــــــز درگاه احـــدیّـــــت پنـــــاه گاهی  نــدیــــد ،

و  تکیــــــه گاهی  نپسنـــدیــــــــد !

مردی که به راه عشق جان فرساید

آن به که بدون یــار خود نگراید

عاشق به ره عشق چنــان می باید

کز دورخ و از بهشت یــادش ناید

شوریده حالی از سر حال خویش گفته :

گـر نباشـد قبـلــه عالـم مــرا

قبلـه من کـوی معشوق است و بس

این جهان با آن جهان و هرچه هست

عاشقان را روی معشوق است و بس !

عارفی گفته :

خداوند مریدان را به مــراد خویش رسانید،

و هرکس را با معشوق خویش نشانید ،

و حقیقت این کار آن است که :

مردم همه دعوی دوستی حق کردند ،

و هیچ کس نخواست که به درگاه او کسی باشد !

هرکه او نام کسی یافت از این درگه یافت

ای برادر کس او باش و مینـدیش از کس

پس چون  دعوی حق  کردند ،

آنان را بر محک ابتــــلا  زد ،

و چیزی در ایشان انداخت ،

و آن را قبلـــه ایشان کرد ،

تا روی بــــدان آورند ،

در یکی جاهی ،

در یکی جفتی ،

در یکی شاهدی ،

در یکی تفاخری ،

در یکی علمی ،

در یکی زهدی ،

در یکی عبادتی ،

در یکی پنداری ،

این همه در آن ها انداخت

تا خلق بــدان مشغــــــول شدند ،

این بود که مردم دنیا ، محجوب دنیا شدند ،

و اهـــــل آخــــرت محجـــــــوب آخــــــرت .

خــدایـــا ؛

آبخور می شناسم ولی خوردن نمی یارم !

دل تشنه در آرزوی قطره ای می زارم ،

مشک آب مرا سیراب نکند !

که در طلب دریـــــــایــــــــم !

به هزار چشمه و جوی گذر کردم ،

که دریــــا یــابــــــــــــم !

در آتش غریق دیده ای ؟                       

من همــــــانــــــــــم !

در دریا تشنه دیده ای ؟

من همــــــانــــــــــم !

راستـــی ماننـــــــــد حیـــرانی در بیــابـــانــــم !

همـــی گـــــویــــــــــــــم فـــــــریــــــــــاد رس !

کــــــه از دســـت بی دلــــی به فغـــــانــــــــم !



موضوع :